English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wind component U شاخه سمتی باد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deflection component of trail U شاخه سمتی مسیر
deflection component of trail U شاخه سمتی معبر حرکت
Other Matches
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
directional radar prediction U تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
hierarchical communications system U شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate U از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
deflection pattern U مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
straddling U احاطه هدف از نظر سمتی احاطه سمتی هدف
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
arborization U شاخه شاخه شدگی
ramify U شاخه شاخه شدن
branch U شاخه شاخه شدن
branches U شاخه شاخه شدن
forkedly U بطور شاخه شاخه
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
directional U سمتی
crossest U حرکت سمتی
drift U انحراف سمتی
traversing fire U اتش سمتی
multidrift U چند سمتی
crosser U حرکت سمتی
cross U حرکت سمتی
drifts U انحراف سمتی
drifted U انحراف سمتی
crosses U حرکت سمتی
azimuth resolution U تقسیمات سمتی
directional traverse U پیمایش سمتی
directional stability U پایداری سمتی
direction rectifier U یکسوکننده سمتی
deflection scale U مقیاس سمتی
deflection error U اشتباه سمتی
deviations U انحراف سمتی
drifting U انحراف سمتی
effective wind U باد سمتی
deviation U انحراف سمتی
horizontal error U اشتباه بردی و سمتی
traversing U حرکت سمتی پیمایش
azimuthal quzntum number U عدد کوانتومی سمتی
azimuth micrometer U طبله میکرومتر سمتی
alternate traversing fire U اتش یدکی سمتی
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
traverse U حرکت سمتی پیمایش
traversed U حرکت سمتی پیمایش
traverses U حرکت سمتی پیمایش
wind shear U تغییرات سمتی باد
wind shear U انحراف سمتی باد
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
to r.someone as a U کسی را به سمتی معرفی کردن
to r.someone as a U کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
windage U تنظیم سمتی وسایل نشانه روی
To assume office . U عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
azimuth resolution U اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
bifurcate U چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
azimuth equidistant projection U وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
stickside U سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
windage U حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
variation U اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variations U اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
blind side U سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
crabs U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
strong side U سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
crab U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
receding leg U شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
fork U سه شاخه
nid U شاخه
intersection leg U شاخه
branch line U شاخه
nibs U شاخه
branch lines U شاخه
variations U شاخه
limbless U بی شاخه
nib U شاخه
plugs U دو شاخه
knag U ته شاخه
plugging U دو شاخه
plug U دو شاخه
furcate U شاخه شاخه
Br U شاخه
bifurcation U شاخه
branch U شاخه
acaulescent U بی شاخه
branches U شاخه
embranchment U شاخه
connection plug U دو شاخه
ramulous U شاخه شاخه
forking U سه شاخه
pinned U در شاخه
forking U شاخه
arm U شاخه
limbs U شاخه
branch cutter U شاخه بر
doddered U بی شاخه
limb U شاخه
variation U شاخه
trifurcation U سه شاخه
trifid U سه شاخه
ramulose U شاخه شاخه
virga U شاخه
pin U در شاخه
boughs U شاخه
bough U شاخه
pinning U در شاخه
fork U شاخه
three way U سه شاخه
ramus U شاخه
collective pitch control U کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
dog leg U شاخه فرعی
distributary U رود شاخه
traverse leg U شاخه پیمایش
line of business U شاخه پیشه
viminal U شاخه دهنده
branch U شاخه [دانشی]
field U شاخه [دانشی]
area U شاخه [دانشی]
division U شاخه [دانشی]
twing U شاخه کوچک
twiggy U شاخه دار
twigged U شاخه دار
triradiate U سه شاخه سه شعاعی
disbranch U بی شاخه کردن
tow level forked junction U دو شاخه دو ترازه
Dont break that branch off. U آن شاخه رانشکن
intersection leg U شاخه یک همبر
provine U شاخه خوابانده
lamin U شاخه پردهای
lamina U شاخه پردهای
ramify U شاخه دادن
linear portion U شاخه خطی
ramiform U شاخه مانند
ram's horn hook U قلاب دو شاخه
outbranch U شاخه گستردن
ramify U شاخه بستن
easing out line U شاخه شل کننده
tow level forked junction U دو شاخه ناهمکف
three arm protractor U نقاله سه شاخه
subshrub U شاخه کوچک
female plug U دو شاخه ماده
fork of ... river U شاخه رودخانه ...
spriggy U شاخه دار
secateur U شاخه قطع کن
gray ramus U شاخه خاکستری
insessorial U شاخه نشین
passerine U شاخه نشین
crotch U تیر دو شاخه
twigs U : شاخه کوچک
tuning fork U دو شاخه صوتی
tuning forks U دو شاخه صوتی
blind alley U شاخه بن بست
tributaries U شاخه انشعاب
spraying U شاخه کوچک
tributaries U شاخه رود
tributary U شاخه انشعاب
tributary U شاخه رود
sprout U جوانه شاخه
sprouted U جوانه شاخه
sprouts U جوانه شاخه
offshoot U شاخه نورسته
offshoots U شاخه نورسته
twig U : شاخه کوچک
branch U شاخه دراوردن
branches U شاخه دراوردن
crotches U تیر دو شاخه
forked U شاخه دار
sprays U شاخه کوچک
sprayed U شاخه کوچک
spray U شاخه کوچک
alleyways U شاخه ماز
alley U شاخه ماز
sprig U شاخه کوچک
blind alleys U شاخه بن بست
sprigs U شاخه کوچک
prong U شاخه رودیانهر
prongs U شاخه رودیانهر
coppices U شاخه زاد
coppice U شاخه زاد
ramification U شاخه شاخگی
grain U شاخه چنگال
boughed U شاخه دار
banana pin U دو شاخه رادیو
battery charging plug U دو شاخه باتری پر کن
bifurcate U دو شاخه شدن
biramous U دارای دو شاخه
branchy U شاخه دار
alleys U شاخه ماز
winging U شاخه شعبه
branching U شاخه گزینی
branchlet U شاخه کوچک
cable connector U دو شاخه کابل
wing U شاخه شعبه
link U شاخه رابط
arborescent U شاخه مانند
affluent U شاخه رود
toppers U شاخه زن سوهان
ramifications U شاخه شاخگی
topper U شاخه زن سوهان
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
directional gyroscope U ژیروسکوپ سمت نما ژیروسکوپ سمتی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
hierarchical communications system U شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
layer U رگه شاخه خوابانده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com